ای علی! اگر [ناچار شوم] دست خود را تا
آرنج در دهان اژدها فرو برم، این عمل نزد من خوشتر است از این که از کسی که چیزی
نبوده و دارا شده است، چیزی را درخواست کنم.
نفس استرحام از اموری است که در سیره اجتماعی رسول خدا (صُلَّی الَلهْ عُلَیًهِ وُ آلِه وُ سُلَمً) و ائمه هدی (علیهالسلام) رعایت میشده و به هیچ وجه زیر پا گذاشته نمیشده است. آنان هرگز «استرحام» نمیکردند. «استرحام» یعنی ترحم طلبیدن از غیر، گردن کج کردن نزد دیگران، التماس کردن، زاری نمودن در برابر مخلوق، و ناله زدن پیش خلق؛ خود را خرد کردن نزد دشمن، ضعیف و زبون ساختن، و زیر پاگذاشتن شرافت و کرامت ذاتی انسان در برابر دشمنان.
رسول خدا (ص )کسانی را که آسیای ستم با کمک و همکاری آنان میگردد به سختترین عقوبتها وعده داده است. بنابراین در تربیت معصومین«علیهم السلام» جایی برای یاری ستمگران، مستکبران و توجیه ستمگری آنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و ... وجود ندارد و آن که پذیرای این تربیت باشد، هرگز گامی در مسیر استکبار برنمیدارد.
پیامآوران
الهی سر سلسله جنبانان هدایت و اصلاحات اساسی بودهاند. آنان برای حق قیام کردند و
در راه هدایت فعالیت بشر از استکبار و انبوهی باطل نهراسیدند و گامی پس ننهادند که درهای «مصانعه» و «مضارعه» و «اتباع المطامع» را
بر خویش بسته بودند و جز به خداوند تکیه نکردند و جز از پروردگار عالمیان چشمداشتنی
نداشتند و چنین میگفتند: «ان اجری الا علی رب العالمین» اجر من تنها بر پروردگار
عالمیان است. رسول خدا (صُلَّی الَلهْ عُلَیًهِ وُ آلِه وُ سُلَمً) فرمود: «من
عمل علی غیر علم کان ما یفسد اکثر مما یصلح» آن که بدون علم کاری را انجام دهد،
آنچه تباه میکند بیشتر از آن چیزی است که اصلاح میکند. نتیجه مداهنه با اهل
معصیت، «معصیت کاری» و «سقوط» است و نتیجه مداهنه با اهل جهل «عوام زدگی» و
«رکود» است.
رسول خدا (صُلَّی
الَلهْ عُلَیًهِ وُ آلِه وُ سُلَمً) جلوه کامل کلمه الله و اسوه عالی مرتبه قرآن و
مظهر عدالت بود، و خود میفرماید: «اوصانی ربی بتسع ... و العدل فی الرضا و
الغضب». پروردگارم مرا به نه چیز سفارش کرد : ... و عدالت در خرسندی و خشم. تمام دوران
رسالت پیامبر(ص) در تلاش برای برپایی عدالت و گسترش آن گذشت.توجه پیامبر(ص) بر
برپایی عدالت چنان بود که میفرمود: مردم، به خدا سوگند که بیگمان کسی از شما نزد من قویتر از ضعیف
نیست تا حقش را بگیرم، و کسی نزد من ضعیفتر از قوی نیست تا حق [دیگران] را از او
بستانم.
پیامبران برای از بین
بردن ظلم و یاری رساندن به مظلومان قیام کرده و در این راه به مبارزه با مستکبران
زمان خود پرداختهاند. پیامبر رحمت حضرت
محمد (صُلَّی الَلهْ عُلَیًهِ وُ آلِه وُ سُلَمً) نیز در طول سالهای رسالت خویش
هرگز پذیرای باطل نشد و از تحریم اقتصادی دشمنان نهراسید و در انجام هیچ یک از
مراحل رسالت خود تن به سازش با دشمنان، مستکبران و ظالمان نداد و برای از بین بردن
آنان تلاش نمود.
نوشتهاند که پیامبر(صُلَّی الَلهْ عُلَیًهِ وُ آلِه وُ سُلَمً) در سفری با اصحاب و یاران خود بود در جایی که آب بود توقف کردند تا آماده نماز شوند. پیامبر(ص) که به سوی آب میرفت بدون آنکه به کسی چیزی بگوید به سوی شتر خویش بازگشت. اصحاب که متوجه بازگشت وی شدند پرسیدند: چه میخواهید؟ فرمود: میخواهم زانوی شتر خویش را ببندم. گفتند:اجازه دهید ما این کار برایتان انجام دهیم. فرمود: هرگز در کارهای خود از دیگران کمک نخواهید [و به دیگران تکیه نکنید] اگرچه برای قطعهای چوب مسواک باشد.